کاش روح واژه ی شب را تو هم پیدا کنیتا میان قصه هایت جا برایش وا کنیروح چون کوهی که در احساس تو جان می دمدمی توانی با دوبیتی صخره را معنا کنیکاش می شد واژگون سازی تمام دفترت
شعر پردردی بسازی درجهان غوغا کنیدیگر از سوز عطش آتش نمی دیدی مسیرکاش می شد آتش بر جاده را دریا کنیبار دیگر چشمهای ما خیانت کرده اند کاش بارانی بسازی چشم را رسوا کنیبرگ برگ روح شب را با نمی رد می شوییک شبت راکاش با این برگها فردا کنیشعر از : محمدحسین داودی گلاریشا روی زمین...
ما را در سایت گلاریشا روی زمین دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 4glarisha0 بازدید : 95 تاريخ : شنبه 10 ارديبهشت 1401 ساعت: 10:00